English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (5819 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
color wheel U گردونه رنگ امیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
merge U در هم امیزی
merges U در هم امیزی
confluence U هم امیزی
confluences U هم امیزی
syncrasy U هم امیزی
porte cochere U در گردونه ور
rotor U گردونه
rotors U گردونه
carrousel U گردونه
oppressiveness U ستم امیزی
coloring U رنگ امیزی
colouring U رنگ امیزی
polychromy U رنگ امیزی
colouration U رنگ امیزی
pigmentation U رنگ امیزی
sociability U مردم امیزی
riskiness U مخاطره امیزی
coloration U رنگ امیزی
miraculousness U اعجاز امیزی
sententiousness U نصیحت امیزی
trailers U یدک گردونه
drum U گردونه دوار
memory drum U گردونه یاد
activity wheel U گردونه فعالیت
elevator gear U گردونه در ارتفاع
knob U پیچ گردونه
locomobile U گردونه خودرو
training gear U گردونه در سمت
gipsy U گردونه هرزگرد
knobs U پیچ گردونه
turntables U صفحه گردونه
pass U گردونه گدوک
passed U گردونه گدوک
passes U گردونه گدوک
motor car U گردونه خودرو
motor cars U گردونه خودرو
gipsy U گردونه دوار
turntable U صفحه گردونه
drummed U گردونه دوار
trailer U یدک گردونه
limn U رنگ امیزی کردن
color codig U رنگ امیزی با علامت
lay in U رنگ امیزی کردن
colornig power U قدرت رنگ امیزی
manhelper U چوب رنگ امیزی
flicker fusion frequency U بسامد در هم امیزی سوسوها
manhelper U دستک رنگ امیزی
instructiveness U تعلیم امیزی بودن
offensiveness U اهانت امیزی بدی
frets U رنگ امیزی کردن
pallet knife U ماله رنگ امیزی
bepaint U رنگ امیزی کردن
fret U رنگ امیزی کردن
binaural fusion U در هم امیزی شنود دو گوش
binocular fusion U در هم امیزی دید دو چشمی
boot topping U رنگ امیزی خط ابخور
bovarism U در هم امیزی خیال و واقعیت
to blend colours U زنگ امیزی کردن
smoked drum U گردونه ثبت کننده
pill box U قوطی گردونه کوچک
piquancy U گوشه داری طعنه امیزی
bring off U به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
wagonette U گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
fliers U درحال پرواز گردونه تیزرو
flyers U درحال پرواز گردونه تیزرو
flyer U درحال پرواز گردونه تیزرو
flier U درحال پرواز گردونه تیزرو
slugs U جانور تنبل گردونه کندرو
slugged U جانور تنبل گردونه کندرو
slug U جانور تنبل گردونه کندرو
garnishing U رنگ امیزی کردن برای استتار
hyperbolize U بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
ham U بطور اغراق امیزی عمل کردن
to p a vehicle or horse U جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
traction engine U لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
ralliear U یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
traction engines U لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
four in hand U گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
flying ambulance U گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
porte cochere U در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
landdau U یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
kittereen U یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
by the holy poker U سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
palettes U لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palette U لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
chiaroscuro U نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
fuchsine U رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
fuchsin U رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
capstan U میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com